ماریا جون ماماریا جون ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه سن داره

ماریا بهار زندگی مامانی و بابایی

پروفایل

شرح وبلاگ

خداوند را به خاطر همه ی الطاف بیکرانش سپاس می گویم و اوست که همه ی سختی های زندگی را برایم هموار می نماید وتمام زیبایی های زندگی را به من می بخشاید... من و همسر عزیزم در هشت اردیبهشت 1385 پیمان ازدواجمان را با هم بستیم و تقریبا دو سال بعد زندگی مشترکمان را در زیر یک سقف در کنار هم با عشق و محبت اغاز کردیم . در تمام این دوران همسر مهربانم الفبای عشق را به من اموخت و همواره به من راه و رسم محبت را می آموزد تا اینکه در اولین روز بهار 1392خداوند مهربان باز هم لطفش را شامل حالمان نمود وفرشته یی زیبا و دوست داشتنی به ما هدیه داد... ماریای عزیزم برای تو می نویسم ،مادرانه می نویسم که بدانی چگونه می پرستمت و چگونه از صمیم قلبم دوستت دارم... دخترم کودکیت را با تمام وجود می ستایم و لذت آنرا هیچگاه از ذهنم پاک نمی کنم... نازنینم من و پدرت برایت امیدها داریم ...امیدواریم که به آرزوهایمان تحقق بخشی و تمام زندگیت سرشار از بلندی و افتخار باشد...

نویسنده

آمار

تعداد مطالب : 39
تاریخ عضویت : 8 اسفند 90