ماریا جون ماماریا جون ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

ماریا بهار زندگی مامانی و بابایی

یا حسین مظلوم

1392/8/17 23:47
نویسنده : مامان اسیه
520 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم ماه محرم امسال با سالهای قبل فرق داره پارسال همین روزا داشتی توی شکمم ورجه وورجه میکردی روزای سختی بود چون حالم خیلی بد بود وای که چقدر برای اومدنت و برای دیدن روی ماهت لحظه شماری میکردم .محرم پارسال از خدا خواستم که تو رو سالم به من ببخشه تا محرم امسال ببرمت توی عزاداری علی اصغر امام حسین. خداوند مهربان که همیشه همراه ماست تو فرشته ی زیبا و دوست داشنی  رو به ما بخشید و من و بابایی با هر نگاه تو خداوند  را هزاران مرتبه شکر می کنیم . 

امروز چهارمین روز محرم بود من با شوق و ذوق تو رو سبز پوش کردم و به همراه بابایی تورو بردیم حرم شاه چراغ بین شیر خواران....

 

 

 

.

    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان آروین
18 آبان 92 16:43
الهییییییییییییییییییییییی عزیزم
خیلیییییییییییی ماهی خوشگلم
ایشاله همیشه تنت سلامت و لبات خندون باشه یه عاااااااااااااااااالمه آرزوی خوشبختی و سلامتیییییییییییییی براگل دختر ماهم و بابا و مامان مهربونو گلت


ممنونم خاله جون چشماتون قشننگ میبینه وهمینطور ممنونم از دعای خیرتون
مامان ارغوان
18 آبان 92 17:55
التماس دعا خانوم کوچولو


حتما خاله جون ام شما هم ما رو از دعاتون بی نصیب نذارید
زهره مامانی مرسانا
19 آبان 92 19:04
الهی چه شیرین شدی ناناز جونی عزاداریت قبول[ماچ
مامان اسیه
پاسخ
خیلی ممنونم
مامان روشا
25 آبان 92 13:05
ماریا جوووووونی عزاداریت قبول باشه چه با این لباس ناز شدی هزار ماشالا
مامان اسیه
پاسخ
مرسی عزیزم چشماتون زیبا میبینه
خاله معصومه
28 آبان 92 15:18
خوشكل و خوشتيب من چه مامان هنرمند و با سليقه اي داري لباس به أين قشنكي دوخته و تو پوشيدي دست گلش درد نكنه.
مامان اسیه
پاسخ
مرسی خاله ی عزیز و مهربونم راستی مامانم گفته این لباس رو برای عزیزی النازم دوخته بوده و حالا هم دادتش به من
سجاد (پسرخاله ماریا)
1 آذر 92 22:18
ماریای خوشگل و مهربون انشالله همیشه در پناه امام حسین باشی . تو که معصوم و دلپاکی دعا یادت نره ها ، گرچه که با روح معنویت و قلب پاکت نفس کشیدن هم دعاست و ذکر خدا.