ماریا جون ماماریا جون ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

ماریا بهار زندگی مامانی و بابایی

عزیز مامانی یازده ماهگیت مبارک!

1392/12/14 2:37
نویسنده : مامان اسیه
484 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم یازده ماهگیت هم گذشت و دیگه چیزی به تولدت نمونده خشکلم تو این ماه سومین دندونت هم بیرون اومد اما خیلی سخت اصلا لب به غذا نمیزدی شبا هم تا صبح شیر میخوردی الان هم دندون کناریش تاوله و خیلی اذیتی فقط با استامینافون آروم میشی و میتونی هم غذا بخوری هم بخوابی تو این ماه خیلی خوشمزه تر شدی عاشق این استخر توپی هستی که بابا برات درست کرده تا من بتونم به کارام برسم آخه اصلا حاضر نبودی تنها باشی و همش من رو میخواستی

تا ازت هم غافل میشیم میری سراغ میز تلویزیون و مهندسی میکنی

بذار ببینم مامانم تو این کشو چی قایم کرده...........

ولش کن بابا بذار تا نفهمیده درشو ببندم.............

قربونت برم با اون قدمای کوچولوت عزیزم............

من این شبکه رو دوست ندارم اون که بی بی انشتین داره میخوام..............

وقتی بابایی از در میاد تو خونه اینقدر خود شیرینی میکنی که تمام توجهش به تو باشه خدا نکنه که ببینی که حواسش به منه اونوقته که دیگه داد وفریاد و گریه های زورکی شروع میشه...........

عاشق این بازی هستی و قه قه میخندی و ما هم از ته دلمون با تو میخندیم.......

آهنگ زدن رو هم خیلی دوست داری...........

ای جووووونم مامانی بشه فدای نگاه زیبای تو................

اینجا هم داری سعی میکنی کفشاتو پا کنی ..........

این لنگه رو میذاری کنار اون یکی و فکر میکنی که پوشیدیش راستی این کفش رو خیلی دوستش داری هر جای خونه که ببینیش جیغ میزنی و میگی ک ک ک.............

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان ارغوان
18 اسفند 92 9:22
مبارک ها باشه
مامان اسیه
پاسخ
مرسی عزیزم
مریم (مامان ارمیا )
22 اسفند 92 3:48
جووووووووووونه دلم
خاله معصومه
23 اسفند 92 18:02
فداي لم دادنت جه استخر توب قشنكي داري دست بابايي درد نكنه عزيزم ،عزيزم جه قشنك بلدي خودتو لوس كني
مامان اسیه
پاسخ
آره خاله جون دیدی چه استخر قشنگی دارم وقتی مامانم کار داره مشینم توش با اسباب بازیام بازی میکنم راستی مامان و بابام میگن دارم میشم شبیه کوچیکی های عزیزی الناز شما چی میگید؟