عزیزم هفت ماهگیت گل باران!
ماشاالله به تو دخمل ناز که مامانت رو حسابی گرفتار خودت کردی طوری که نفهمیدم چطور هفت ماه از زندگیمون گذشت روزا و شبای زیادی گذشت هر روز تو بزگتر میشی و عمر من و بابایی هم بدون اینکه بهش فکر کنیم میگذره این روزا سختی های خودشو داره اما تو خیلی زرنگی آخه هر روز با یه کار جدید و با خنده های قشنگت این خستگی ها رو از تن مون بیرون میبری حالا که هفت ماهه شدی بیشتر از قبل به من و بابایی وابسته شدی طوری که اگه جلوی چشمات نباشیم میزنی زیر گریه. عزیز دلم اطرافیان رو کاملا میشناسی و اگه دیر هم ببینیشون باز هم براشون واکنش نشون میدی بیرون هم که میریم خوشمزه تر میشی غریبه ها که باهات حرف میزنن فورا براشون میخندی اما امان از وقتی که کسی بهت اخم کنه از...
نویسنده :
مامان اسیه
20:47